ضرورت حضور و مشارکت در مدیریت کلان جهانی اینترنت
اگر ما نتوانیم در مدیریت کلان توسعه نرم افزاری و محتوای جهانی اینترنت حضور داشته باشم، باید مرتب منتظر حادثه سازی توسط دشمنانمان باشیم.
اسم اینترنت که میآید معمولا ترویج مفاسد، فیلتر، هک و مقابله به ذهن میآید گو اینکه هر روز منتظر حادثه ای هستیم و نیروهای دفاعی برای این امر آماده نمودیم.
با شبکه جهانی مجازی سه گونه میشود برخورد نمود:
1-انزوای و حذفی: که به خاطر تهدیدات مختلفی که دارد آن را از فضای عمومی حذف کنیم. در جهان امروز نه شدنی است و نه به صلاح است، چون این کار باعث انزوا است.
2-انفعالی: مدیریت جهانی شبکه در دست کفر بوده و ما با فیلترینگ به شکل موجود مقابله نماییم. این کار در کوتاه مدت خوب است، اما در درازمدت با رشد و توسعه تکنیکی(که در حال حاضر مدیریت توسعهاش در دست کفار است) و نرمافزتری مرتب باید عقب نشینی نماییم. البته شکلی از فیلترینگ را قبول دارم که قبلا مفصل توضیح دادم و آن تغییر تخصیصهای اجتماعی و مجوز دادن برای تولید، تبلیغ و مصرف اطلاعات است.
3-فعال و حضور در مدیریت کلان توسعه جهانی شبکه اینترنت
فضای مجازی جهانی از طریق تخصیصهای به ظاهر آزاد مدیریت میشود، شیب توسعه تخصیصها به لحاظ سخت افزاری، نرمافزاری و محتوایی به گونهای است که اهداف رهبران پلید دنیای کفر جلو رود، البته هر کشوری به هر نسبت در این فضا تصرف نموده است، به همان نسبت در جهت اهدافش فضا را توسعه داده است. آنچه بیش از همه در این فضا مؤثر است مدیریت کلان است، که با حادثه سازی مدام در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، منطقهای و جهانی سعی داردبه کنترل تمایلات ملتها بپردازد، فضاهای مجازی روز به روز در حال گستردهتر و متنوعترشدن است و روشها و شیوههای جنگهای جدیدی علیه فرهنگ و اعتقادات ملتها طراحی می شود، یکی از ابعاد آن تصرف در تعاریف است، آنها با بزرگ نمایی قدرت تکنولوژیهای که با استثمار ملتها درست کردند و بر جمجمههای محرومان جهان ساخته شده است، به تحقیر سایر ملتها و مخصوصا نخبگان میپردازند، تا از این این طریق آنها را به دنبال خود بکشانند.
انقلاب اسلامی در سه ده اخیر با تلاشهای مردم و هدایتهای رهبری تبدیل به قدرتی در عرصه سیاسی جهانی و منطقهی شده که غرب، شورای امنیت و سایر کشورها مجبورند، نظرات نظام اسلامی را در تصمیمات خود ملاحظه کنند، مثل مسائل سوریه، به فضل الهی همین ایده را باید در فضای مجازی دنبال نمود، به گونهای که غرب در تصمیماتش مجبور شود، نظرات ایران را در کنترل و توسعه فضای مجازی از جمله حذف سایتهای شبهه پراکنی علیه دین و مستهجن دخالت دهد، مواضع ما در برابر غرب در مدیریت کلان و توسعه فضای مجازی باید بهگونهای باشد که احساس کند اگر نظرات ما را رعایت نکند با بحران در مدیریت اینترنت مواجه میشود، امروزه ما بدون اینکه گفتگوی مستقیم با غرب داشته باشیم بر تصمیماتش اثر میگذاریم، چون قدرت نفوذ ما در ملتها زیاد شده است، ما نیروهای مردمی زیادی در جهان داریم که میتوانیم با کمک آنها بر غرب اثر بگذاریم، منتهی باید این نیروها را به لحاظ کلان مدیریت کنیم، وقتی غرب احساس کرد ما میتوانیم لشکرهای عظیمی مقابل او بسیج نماییم، مجبور میشود، تدریجا از مواضع خود و نوع مدیریت فضای مجازی کوتاه بیاید و الا مثلا با تهاجم، تحریم، ضربات اقتصادی و... مواجه میشوند. دقت نمایید عرصه عرصه جنگ است اگر تدافعی برخورد کنیم، همین خواهد شد که میبینید، هر روز با موضوعات و حوادث نوبه نو و متنوع روبه رو میشویم و انرژیها به جای اینکه صرف رشد فکر و فرهنگ اسلامی در جهان شود صرف دفاع میشود و هر روز نیز شبهه و شک جدیدی نسبت ارکان دین نشر میدهند، و در عرصه سبک و مدل زندگی، الگوهای متنوع دنیاپرستی مدرن را ترویج میدهند و تعاریف ما را از زندگی، رشد و حتی دین عوض میکنند و بدتر از همه بر بدنه کارشناسی نظام که اداره و توسعه جامعه در دستان آنهاست اثر گذاشته و سمت و جهت توسعه را عوض میکنند، کما اینکه در دو دهه بعد از پایان جنگ تحمیلی بجای اینکه بیشتر در فکر تولید الگوی توسعه بومی باشیم تا بر اساس آن نیازهای حقیقی را شناخته و در جهت ارتقاع تونمندی خود در بر آوردن آن نیازها تلاش کنیم، بیشتر در فکر توسعه تکنیکی و سختافزاری بودیم، مثا همین اینترنت، که دغدغه اصلی ما توسعه سرعت و گسترش کاربری بوده است، نه تعیین استراتیژی، چشمانداز فرهنگی و مدیریت کلان فرهنگی. البته فضای مجازی یکی از ابزارهای آنهاست که از طریق آن به نخبگان کارشناسی و اجرایی، تصمیم سازان و تصمیم گیران خط میدهند، این تأثیر گذاری هم مرتب در حال توسعه است. ما بخواهیم نخواهیم عرصه جنگ مجازی پیچیده ای در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی، هنری، علمی، اقتصادی، نظامی، امنیتی، الگوهای زیست اجتماعی، آموزشی و... پیش روی ماست لذا نیازمند فکر بسیجی در عرصه مدیریت کلان فضای مجازی هستیم که با نوآوری سنگرهای مجازی دشمن را شناسایی و فتح کند، به گونهای که نتواند دوباره بازسازی کند. عرصه مجازی یک عرصه جنگ تمام عیار است نه عرصه دل نوشته و روابط توهمی عاشقانه!!! همانگونه که در عرصه سیاسی توازن قوای جهانی به سمت توسعه قدرت ما در حال تغییر است، باید در عرصه مجازی هم به همین سمت حرکت کنیم، آنگاه از منظر این چشم انداز نیروها و امکانات داخلی را ساماندهی نماییم و تخصیصهای اجتماعی در این فضا را عوض نماییم(بخش از امور مربوط به تغییر تخصیصهای اجتماعی را قبلا تشریح نمودم). در حال حاضر ما بیش از اینکه به دنبال مدیریت کلان فرهنکی این امکان عظیم در فضای جهانی باشیم بیشتر به دنبال مدیریت فنی و سختافزاری هستیم و این یک تهدید بزرگ است، چرا که مدیریت فرهنگی کفر ما را در روند توسعه فرهنگی با این امکان با دستان خودمان دچاره استحاله و انرزوا میکند، چه امری بدتر از این که با استفاده از این فضا خود را توسعه یافته و ما را عقب مانده معرفی میکند، نتیجه این امر سرخوردگی از قدرت بالای دین در امر اداره است. ما باید قدرت دین را در مدیریت کلان فضای مجازی و تغییرات کاربرییهای آن در عرصه جهانی به نمایش بگذاریم، برای این امر نیازمند الگوی مدیریت کلان و جهانی فضای مجازی هستیم. انتظار این است که سیاستگذاریهای کلان ما را در این جهت قرار دهد و تهدیدات این فضا را در عرصه داخلی و جهانی به فرصت تبدیل نماید(انشاءالله) بیان نظرتان در تکمیل مطلب مؤثر است، با تشکر.
1390/12/29
کلمات کلیدی :
» نظر